مدیریت در بسیاری از سازمانها با مشکلات بسیاری مواجه شده و به نوعی کارآمدی خود را از دست داده است، چرا که بسیاری از مدیران با روشهای آمرانه و سنتی سعی در پیشبرد کارها دارند در حالیکه این روش مدیریت در جامعه مدرن امروزی منسوخ شده است. در عصر حاضر مدیرانی که علاوه بر دانش تجربه مدیریتی، قدرت رهبری سازمان را نیز داشته باشند به نحو چشمگیری در مدیریت سازمان خود موفق هستند.
اما بهراستی چه چیزی مردم را وا میدارد که رهبری کسی را بپذیرند؟ چرا مردم در پذیرش رهبری یکی اکراه دارند اما پشت سر آن یکی تا آن سر دنیا میروند؟ پاسخ را باید در خصوصیات شخصی این رهبران جست و جو کرد.
رسیدن به مرتبه رهبری زمان میبرد و کسی یک شبه رهبر نمیشود. نخست باید قانونهای رهبری را فرا گرفت اما فهم فوت و فنهای رهبری و عمل کردن به آن، دو موضوع متفاوت است.
اکنون برخی از ویژگیهای یک رهبر را برمیشماریم:
1 - شخصیت
شخصیت شما تعیین میکند، که هستید، چه میبینید و عمل شما چگونه است. لازمه رهبری برخورداری از شخصیتی نیرومند و اعتماد برانگیز است، پس باید بکوشید گفتار و کردارتان با هم تطبیق کند، آماده برخورد با مشکلات و بحرانها باشید، بزرگوار باشید و همه افتخارات را برای خود نخواهید، آیندهنگر باشید و هدف و دورنمائی برای کار خود ترسیم کنید.
2 - جاذبه
بسیاری از مردم فکر میکنند که جاذبه مادرزادی است، اما این فکر، خطاست. جاذبه به بیانی ساده توانائی کشیدن مردم بهسوی خویش است. غرور، عدم اعتماد به خویشتن، دمدمی مزاجی، انتظارات غیرواقعبینانه از دیگران و بدگمانی سد راه جاذبه شماست.
3 - تعهد
تعهد برای هر کس معنای خاصی دارد، برای مشت زن، برخاستن هنگام از پا درآمدن، برای دونده دوی استقامت از نفس افتادن اما باز هم ۱۵ کیلومتر دویدن، برای سرباز، رفتن روی تپهای که نداند پشت آن چه خبر است و... . تعهد عامل پایداری است و باعث میشود اگر زمین خوردید برخیزید و ادامه دهید.
رهبران موفق کسانی هستند که هدفها را تعیین میکنند، نسبت به آن وفادار و متعهد میمانند و هر بهائی که لازم باشد میپردازند. بدانید اگر هنگام بازی همه توان خود را بهکار نگیرید، کسی پیدا خواهد شد که این کار را بکند و روزی در میدان مسابقه با یکدیگر روبهرو خواهید شد و او از شما خواهد برد.
4 - ارتباط
اگر مردم ندانند که چه میخواهید و چه مقصدی در پیش دارید، رهبریتان را نخواهند پذیرفت. هر بار که با مردم صحبت میکنید سعی کنید حرف شما را احساس کنند، به خاطر بسپارند و به آن عمل کنند. لازمه این کار شناخت مخاطب، زبان ساده و شفاف، اعتقاد درونی به گفتههای خویش و عمل به آنهاست.
5 - لیاقت
حقیقت این است که لازم نیست مایکل جردن یا بیل گیتس باشید که در صحنه کفایت بدرخشید. جامعهای که مهارت در لولهکشی را تحقیر میکند، زیرا کاری پیش پا افتاده است، و هر سخن مهمل فلسفی را برمیتابد چون فلسفه مقام بالائی دارد، نه لولهکش خوبی خواهد داشت نه فیلسوفی به درد بخور، نه در لولههایش آب بند میشود و نه در نظریههایش.
برای احراز کفایت بکوشید همیشه آماده برای حضور در میدان عمل باشید، پیگیر رشد و یادگیری و پیشرفت بوده و ارادهای خللناپذیر همراه با تلاشی فراتر از حد انتظار داشته باشید.
6 - شجاعت
شجاعت یعنی بیرون آمدن از فضای مأنوس و گام نهادن به قلمروهای جدید. ترس و میل وافر به امنیت، مانع انجام کارهای بزرگ است و دست و پای هر رهبری را میبندد. از این که زندگیتان پایان مییابد نترسید، از آن بترسید که زندگیتان را هیچگاه آغاز نکنید.
7 - بصیرت و قدرت تشخیص
آشفتگی و پیچیدگی برخی مسائل باعث میشود نتوانیم اطلاعات کافی را در مورد همه آنها بهدست آوریم. بصیرت هر رهبر باعث میشود که تصویر را ولو ناتمام، ببینید، اجزاء ناپیدای تصویر را بیابد و بر آن بیفزاید و از درون و باطن هر امری سر درآورد.
8 - تمرکز
رهبران مؤثر وقت و انرژی خود را در کاری صرف میکنند که از عهده آن برمیآیند، بهعبارتی اولویتها را تعیین میکنند و روی آن متمرکز میشوند. اگر همزمان دو خرگوش را دنبال کنید هیچکدام را نخواهید گرفت.
9 - شور و شوق
نمیتوانید کاری را که به آن عشق و علاقهای ندارید به سرمنزل مقصود برسانید، در مقابل اگر چیزی را از ته دل بخواهید نیروی اراده دستیابی به آن پیدا خواهید کرد. کسانیکه پا را از مرز زندگی معمولی فراتر میگذارند آرزوئی بزرگ در سر دارند.
از دیگر صفات یک رهبر موفق میتوان به تسلط بر نفس، گوش دادن، نگرش مثبت، خدمت به سایرین و مقدم شمردن آنها بر خود، عدم تکرار اشتباهات، میل به یادگیری و آموختن اشاره کرد.
مرحع :
متحدپرچ