پاسخ این سوال منفی می باشد. باتوجه به تعاریف، برای حرفه ای شدن مسیر تعریف شده ای می توان یافت، اما برای کارآفرین شدن خیر. به طور مثال، اگر می خواهید دکتر شوید، ابتدا باید به یک مدرسه خوب بروید و خوب درس بخوانید و در آزمون ورودی پزشکی شرکت کنید و یک تقاضانامه عالی بنویسید، یا اگر می خواهید یک بانکدار شوید باید در کالج سخت کوشا باشید، دوره ی کارآموزی را به خوبی بگذرانید و در مصاحبه قبول شوید؛ اما برای کارآفرین شدن هیچ مسیر مشخص و تعریف شده ای وجود ندارد؛ به همین منظورسخت است بتوانید فرزند خود را در مسیر درست رهنمون کنید.
معتقدمکیفیت تربیت و پرورش شخصیت کودک، در مراحل نوجوانی به او کمک خواهد کرد تا در هنگام تصمیمات ریسک دار، شکست عاطفی و یا بحران مالی، تصمیم گیری درستی انجام دهد و یک کارآفرین جهانی شود.
پسرم ریچ آبرمن، به تازگی در لیست اسامی موفق ترین کارآفرینان جوان زیر 30 سال مجله businessweek قرار گرفته است، وقتی 3 سال پیش به من گفت که تصمیم دارد مدرسه حقوق را ترک کند و بر روی کسب و کار پرداخت اینترنتی به نام wepay سرمایه گذاری کند، فکر کردم که جدی نمی گوید و در ابتدا مخالف این تصمیم بودم؛ اما می دانستم که ریچ را برای چالشی که پیش رو داشت، آماده و تربیت کرده ام؛ بنابراین می توانست تمام توانایی خود را در اختیار بگیرد.
تصور من این است که بعضی از کودکان، ذاتاً خلاق به دنیا می آیند و دوست دارند که ساختن را در مسیرهای متفاوت امتحان کنند؛ اما این به والدین بستگی دارد که چگونه مشوق استعداد آن ها باشند، در عین حال والدین باید تمام احتیاجات فرزندان خود را با درایت فراهم کنند.
در ادامه به تعدادی از این راهبردها اشاره می کنم:
1- بگذارید استعدادش را کشف کند
والدین اغلب برنامه روزانه فرزند خود را با انواع کلاس های آموزشی، ورزشی و دیگر فعالیت ها پُر می کنند. بسیار مهم است که به فرزندان این فرصت و مسئولیت را بدهیم که بتوانند آنچه را که می خواهند انجام دهند و هم چنین استعدادهای خود را کشف کنند.
به طور مثال وقتی ریچ بزرگ شد، هم در گروه ریاضی شرکت می کرد و هم در گروه مباحثه. روزیگفت: تصمیم دارد برای تمرکز بیشتر بر روی ریاضی، گروه مباحثه را ترک کند. عصبانی شدم زیرا فکر می کردم او می تواند همزمان هر دو کار را با هم انجام دهد و می خواستم که خبره باشد. بعدها متوجه شدم تمرکز بر روی استعدادش، کلید اصلی موفقیت او در ایجاد کارآفرینی بود.
2- به چالش وادارش کنید
ما به عنوان والدین مسئول هستیم که فرزندان مان را برای به کارگیری بهتر از توانایی هایشان به چالش وادار کنیم.مطمئن بودم که از نظر ریچ، پدر بیش از حد سخت گیری به نظر می آیم، اما می خواستم برای او روشن کنم که باید شخص موفقی شود و هر دو می دانستیم که ریچاینقابلیت را دارد.
3- با مثال راهنمایی اش کنید
زمانی که کار خود را راه اندازی کردم، فکرمی کردم بسیار مهم است که ریچ در اولین قدم با موارد ضروری کار آشنا شود. او را با خودم به سفرهای کاری میبردم و کارآفرینان موفق را به او معرفی می کردم، آن ها تجارب خود را با ریچ در میان می گذاشتند.
هرگز او را از چالش و نگرانی هایی که درراه شروع و ساختن یک کسب و کار جدید به وجود می آید، بر حذر نکردم.در حقیقت این یکی از دلایلی بود که به عَمد می خواستم او یک حرفه ای باشد تا یک کارآفرین.
4- با ترس و زور حکومت نکنید
آدم بدبینی نیستم. بدون شک نقاط منفی را عنوان کرده و نقاط مثبت را تشویق می کنم، اما کارآفرینان باید باور داشته باشند، هرکاری که بخواهند، می توانند انجام دهند. مطمئناً هیچ فردی دوست ندارد ریسک کند و برای همین است که وکیلان و حسابداران وجود دارند تا به کارها نظارت کنند.
کارآفرینان بزرگ با اشتیاق فراوان به پول و شهرت، به دنیا آمده اند. آن ها به هیچ چیز دیگر نمی توانند فکر کنند،راه اندازی کسب و کارهای جدید و موفق، تنها مسئله ای است که آن ها را خوشحال می کند.به عنوان یک پدر و مادر، این به ما بستگی دارد که راجع به چالش های کارآفرینی واقع بین باشیم و به فرزندانمان اجازه دهیم از استعداد هایشان پیروی کنند و هم چنین آن ها را برای به کارگیری تمام توانایی شان آماده سازیم.
منبع : http://mashable.com