4 امپراتوركارآفرینی


حالا سوال من از شما این است كه آیا رویاهای خود را یك به یك دنبال كرده‌اید؟ كدامیك از رویاهایتان از همه مهم‌تر و بزرگ‌تر است؟ آیا رویاها و بلندپروازی‌های خود را به درستی می‌شناسید؟ اگر چنین نیست، بررسی كنید و ببینید غریزه كارآفرینی درون شما از چه زمانی به خواب رفته یا به چرت زدن افتاده است؟ اما پیش از آنكه پاسخ سوال مرا بدهید بهتر است سری به دوران تحصیل در مدرسه بزنیم.

حتما یادتان هست كه وقتی دانش‌آموز مدرسه بودیم، انجام هر كاری برایمان امكان‌پذیر به نظر می‌رسید. قطعا هیچ دانش‌آموز دبستانی در سن مثلا هفت سالگی نمی‌تواند یك خلبان آموزش دیده هواپیما و مالك یك هواپیمای شخصی باشد؛ اما در چنین سن و سالی این امكان برایمان وجود دارد كه دست‌هایمان را از دو طرف مثل بال هواپیما باز كرده با تقلید صدای موتور یك هواپیمای جت پرسرعت، وزوزكنان در اطراف اتاق یا صحن حیاط مدرسه شروع به دویدن كنیم و با این كار احساس پرواز با هواپیما را در خود به وجود آوریم. این همان قوه تخیل ماست كه به ما در ساخت و ایجاد مجازی هر چیزی كه طالب آن هستیم كمك می‌كند. در دوران كودكی، دنیای ما در تخیلاتمان شكل می‌گیرد و به ما جرات می‌دهد تا وانمود كنیم همه چیز در حیطه اختیار ماست.

كودكان در دبستان و به هنگام زنگ تفریح، قوه تخیل خود را برای خلق مجازی انواع شخصیت‌ها، بازی‌ها، سرگرمی‌ها و حتی طرح و توطئه‌ای پیچیده به منظور سرگرم‌كردن خود و همكلاسی‌های‌شان به كار می‌اندازند. گاهی اوقات هم بچه‌ها به‌طور مشترك از قوه تخیل خود برای فعال كردن رویاهای خود استفاده می‌كنند. همه ما چنین تجربه‌هایی را در دوران كودكی آزموده‌ایم. حتی در مواقعی كه در خانه یا مدرسه همبازی نداشته‌ایم، با كمك گرفتن از قدرت تخیل برای خود همبازی فرضی ساخته‌ایم.

حالا به من بگویید در سنین بزرگسالی تا چه حد از قدرت تخیل خود برای خلق مجازی چیزهایی كه دوست داشته‌اید، استفاده كرده است؟ چه تعداد از شما خوانندگان این كتاب، تاكنون خود را با بازی‌های فرضی محصول قدرت تخیل خود سرگرم كرده است؟ اگر سن شما كه اینك مخاطب سوال من هستید بیشتر از شانزده سال باشد، به ندرت ممكن است به این سوال پاسخ مثبت دهید.

اگر چنین است به من بگویید آن همه قوه تخیلی كه در دوران كودكی در شما وجود داشت، كجا رفته است؟ آیا باید اجازه دهیم هرچه از دوران مدرسه فاصله می‌گیریم و پا به دنیای واقعی می‌گذاریم چشمه رویاهای بزرگ و قوه تخیل ما بخشكد و تبخیر شود؟ آیا ما نباید بخش كوچكی از اوقات زندگی خود را به تفكر و بارور كردن تخیلاتمان اختصاص دهیم؟ چرا باید آن‌قدر در مسائل زندگی روزمره غرق شویم كه دیگر جایی برای پرداختن به رویاهایمان باقی نماند.

به اعتقاد من داشتن یك جریان سیال تخیل، امری حیاتی برای هر كارآفرین موفق است و باید جایگاه والایی در خط فكری او داشته باشد. قوه تخیل خود من همواره در غلیان و تب و تاب بوده است. به شما هم توصیه می‌كنم اجازه دهید قوه تخیلتان جان بگیرد و مثل من در جوش و خروش باشد. میدان دادن به قوه تخیل به منزله رها كردن افسار غول كارآفرینی است كه در درون، وجود دارد و بی‌تابی می‌كند. به شما اطمینان می‌دهم اگر چنین كنید حتما كامیاب خواهید شد. هر اندازه قوه تخیل شما بیشتر فوران كند، آن غول خفته، زودتر از خواب بیدار خواهد شد. فعال شدن قوه تخیل همچون جرقه‌ای است كه باعث می‌شود چراغ انبوهی از ایده‌ها و تفكرات بكر و نوین در ذهن شما روشن شود و شما بتوانید در روشنایی آن به سوی اهداف بزرگ گام بردارید.

ده قانون طلایی كارآفرینی

من به این نتیجه رسیده‌ام كه همه افراد از توانمندی بالقوه برای تبدیل شدن به كارآفرین موفق برخوردارند؛ اما در نخستین گام به سوی كارآفرینی باید عناصر كلیدی را در جای درست و مناسب آن قرار داد. من برای این عناصر كلیدی عنوان ده قانون طلایی را انتخاب كرده‌ام. ده قانون طلایی من عبارتند از:
قانون اول: ترسیم چشم‌انداز
قانون دوم: استفاده از قدرت نفوذ و تاثیرگذاری شخصی
قانون سوم: تقویت حس اعتماد به نفس
قانون چهارم: تعهدپذیری
قانون پنجم: دست به كار شدن
قانون ششم: به دنبال نتیجه كارها رفتن
قانون هفتم: زمان‌بندی درست كارها
قانون هشتم: داشتن پشتكار
قانون نهم: دقت عمل در كارها
قانون دهم: داشتن قدرت درون‌یابی (شم تشخیص امور).

منبع:خانه کارآفرینی

۰۴ آذر ۱۳۹۲


محصولات مشابه